ارسال شده در سه شنبه 90/7/26;توسط
سیدعباس حسینیبحران فزاینده فروپاشی خانواده، افزون بر آنکه بنیانهای تمدن غرب را متزلزل کرده، به دلیل توسعه ارتباطات، سایر جوامع را نیز تحت تأثیر قرار داده است. این بحران، شمار رو به افزایشی از جامعهشناسان و اندیشه وران را بر آن داشته تا به واکاوی علتها و عوامل این پدیده بپردازند ودیدگاههای خود را در قالب کتاب، مقاله یا سخنرانی در اختیار جامعه قرار دهند.
کتاب « جنگ علیه خانواده» نوشته ویلیام گردنر، یکی از این دست آثار است.
گردنر دارای مدرک دکتری از دانشگاه استانفورد آمریکا است. او از سال 1971 در همین دانشگاه و نیز دانشگاه یورک به تدریس اشتغال داشته و دارای کتابها و مقالات متعدد در زمینههای اجتماعى، سیاسی و فرهنگی است.
نویسنده کتاب «جنگ علیه خانواده»، در اثر 600 صفحهای خود، به گونهای تفصیلی به بررسی علتهای بروز بحران فروپاشی خانواده در غرب، به ویژه آمریکا و کانادا، پرداخته و در طی نوزده فصل کتاب، با انتقاد از نظریههای فلسفی فراگیر، سیاستهای آموزشى، اقتصادى، فرهنگى، گروههای فشار فمینیستی و لابی هم جنسبازان، سکوت یا همراهی کلیسا، نظام تقنینی و قضایی و … ، راهکارهایی را برای کند کردن روند بحران و مهار آن پیشنهاد میکند.
جنگ علیه خانواده از نگاه یک نویسنده غربی
|
چندی است جریان های غالب فکری ، سیاسی ، اقتصادی و رسانه ای غرب ، در مسیر سست کردن بنیان و فروپاشی خانواده حرکت می کند . اما اینک پیامدهای این جریان ویرانگر ، گریبانگیر جوامع غربی شده است . در این راستا ، بسیاری از اندیشمندان غربی انگشت اتهام خود را به سوی سیاستهای اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی حاکم بر نظام سرمایه داری نشانه می گیرند و ابعاد مختلف این تهاجم را به دقت به تصویر می کشند . دکتر ویلیام گاردنر( WILLIAM GARDNER ) ، نویسنده و متفکر کانادایی ، نیزبه بررسی این جنگ عظیم علیه خانواده پرداخته است . وی با اشاره به وضعیت اجتماعی جهان غرب بویژه آمریکا و کانادا ، برای ریشه یابی معضلات جامعه خود ، کتابی را با عنوان " جنگ علیه خانواده " (THE WAR AGAINST THE FAMILY) به نگارش درآورده است . گاردنر در کتاب خود ، سیاستمداران غربی را مقصران اصلی دانسته که با استفاده از مبانی سکولاریستی ،اومانیستی و فمینیستی خود اعضای خانواده بخصوص نسل جوان را نشانه گرفته اند . وی می نویسد : « واقعیت این است که این جنگ از دیرباز ،از سوی گروه های کوچک اما قدرتمند ، علیه ارزشمندترین نهاد اجتماعی ما به راه افتاده است . برخی از آنها فعالانه ضد خانواده فعالیت می کنند یا فرزندان را رودرروی خانواده قرار می دهند. » گاردنر معتقد است که این سیاستمداران خانوده را نماد ستم ، یا نوعی زندان خانگی معرفی می کنند و هدفشان در هم شکستن ارزشها و کارکردهای خانواده است . گاردنر می گوید : « افرادی که هدفشان دفاع از کیان خانواده است در گام اول باید دشمنان و مقصران اصلی مبارزه با نهاد خانواده را بشناسند و بدنبال راهکارهایی برای مقابله با آن باشند .» از نگاه گاردنر ، یکی از سلاح های موذیانه نظام سرمایه داری و رادیکالها ، تعریفی جدید و دلخواه از خانواده است . گاردنر می نویسد : « در تعریف وزارت آموزش ایالت "اونتاریو" در کانادا ، از خانواده چنین آمده است : یک واحد اجتماعی متشکل از افراد متعامل که در جامعه پذیری یکدیگر نقش دارند و با هم در کسب درآمد سهیم هستند.» در این تعریف به ازدواج یا لزوم حضور زن و شوهر و فرزندان و تعهداتی که ازدواج قانونی برای هریک از اعضای خانواده ایجاد می کند ، حرفی به میان نیامده است . حتی در این تعریف ، به وفاداری و عشق و محبت زن و شوهر نسبت به یکدیگر که مهمترین ملاک تحکیم خانواده می باشد ، نیز اشاره ای نشده است . گاردنر این تعریف را به حدی گسترده می داند که گروهی از افراد را که خارج از چارچوب ازدواج قانونی با هم در ارتباطند نیز شامل می شود. از نگاه حقوقدانان مسلمان ،خانواده یک واحد اجتماعی است که با بسته شدن عقد شرعی و قانونی بین زوجین و براساس رابطه ای حقوقی و عاطفی شکل می گیرد . این تعریف سکونت مشترک زوجین به همراه فرزندان را نیزشامل می شود . هدف اصلی اسلام از ازدواج ، مودت و رحمت و آرامش روحی زوجین است . خداوند در سوره روم آیه 21 می فرماید : « و از نشانه های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میان شما مودت و رحمت قرار داد ... » ازدواج تمرین از خود گذشتن است و خانواده ای موفق است که اعضای آن در اندیشه سلامت و سعادت یکدیگر باشند و برای رشد و تعالی دنیا و آخرت همدیگر خود را مسئول بدانند . ازمنظر اسلام ازدواج همواره عاملی برای ارضاء نیازهای جسمی ، عاطفی ، روانی و معنوی انسان بوده و خانواده به عنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی ، زیربنای رشد فرهنگ و تمدن بشری می باشد . ویلیام گاردنر به تحقیقات صورت گرفته در برخی کشورهای اروپایی و آمریکا ، اشاره می کند که بر اساس آنها وضعیت خانواده به جایی رسیده که زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی ، تقریبا" جای ازدواج رسمی را گرفته است . به عنوان مثال ، دولت آلمان مشغول تهیه و تدوین قانونی برای سیستم جدید خانواده و تعریفی جدید است . در این تعریف دیگر سند ازدواج ، نام مشترک ، و آلبوم خانوادگی ملاک معرفی و تشکیل خانواده نیست ، بلکه وقتی دو نفر بطور مداوم سر میز صبحانه بنشینند ، خانواده تلقی می شوند . این موارد سبب شده که امروزه در آلمان شاهد کاهش سال به سال آمار ازدواج و افزایش طلاق هستیم . اینک بطور متوسط در آلمان از هر سه ازدواج یکی به طلاق می انجامد. سیاستمداران غربی در حال حاضر سعی می کنند زنانی را که مایل به ازدواج هستند ، از ازدواج منصرف نمایند. خانم وندی شلیت ( Wendy shelit ) نویسنده آمریکایی و فارغ التحصیل فلسفه ، به برخی مطبوعات اشاره می کند که به زنی که دوست دارد ازدواج کند ، سفارش می کنند با سگ خود ازدواج نماید ، با این توجیه که آن سگ تنها موجودی است که او را بیش از خودش دوست دارد . طبق آمار سال 2007 ، نزدیک به 93 میلیون آمریکایی ازدواج نکرده بالای 18 سال در آمریکا وجود دارد . تحول در مفهوم خانواده در کشورهای اروپایی نیز در حال ایجاد است .برای نمونه از میان افراد 21 تا 44 ساله در فرانسه ، یک چهارم زنان و یک سوم مردان تنها زندگی می کنند. آنها روابط نامشروع را به ازدواج ترجیج می دهند . عامل دیگر جنگ علیه خانواده در کتاب گاردنر ، ترویج کار بیرون از خانه و اهمیت دادن به آن نسبت به کار داخل خانه است . آنها حتی این طور تبلیغ می کنند که خانه دار بودن زن را بیمار می کند. گاردنر معتقد است که القای تفکر بی اهمیت بودن کار خانه و اهمیت دادن بیش از حد به کار در خارج از خانه و کسب درآمد ، سبب می شود تا حیات انسانی خانواده تحت الشعاع حیات مادی و اقتصادی محیط کار قرار گیرد. در حالی که می دانیم همه مادران در حال انجام کار هستند و هیچ کاری برای جامعه مهمتر از تربیت صحیح فرزندان نیست . گاردنر در کتاب " جنگ علیه خانواده " گسترش و تبلیغ مهد کودک ها را بخشی دیگر از اقدامات ضد خانواده دانسته است . وی معتقد است که هدف اصلی سیاستمداران غربی این است که زنان را از قید مسئولیت مادری آزاد سازند . به اعتقاد تندروهای ضد خانواده ، هنگامی که مهد کودک رایگان ، در اختیار همگان قرارگرفت ، دیگر به وجود خانواده طبیعی نیازی احساس نمی شود و زنان با مردان رقابت برابرخواهند داشت .اما کارشناسان تربیتی معتقدند که صدها هزار کودک در مهد کودک ها اوقات خودرا در مراکز نامناسب می گذرانند. بسیاری از این کودکان تجربه تنها ماندن در خانه به دلیل شغل والدین را سراسر ترس و تنهایی می دانند . طبق نتایج یک پژوهش ، حدود 25 درصد از کودکان تنها در خانه با مسائل جدی در مراقبت از خود روبرو هستند .بدین ترتیب بسیاری از روانشناسان از افزایش شدید کودکان مبتلا به بیماریهای جسمی ، روانی ، بویژه استرس خبر می دهند . ویلیام گاردنر به درستی این نکته را مطرح می کند که مهد کودک ها نمی توانند جای خانواده و محبت مادر را بگیرند . به اعتقاد گاردنر حربه دیگر در جنگ علیه خانواده نظام مالیاتی است که به کانون خانواده ضربات جبران ناپذیری وارد کرده است . وی می گوید : " مخالفان خانواده آن را نوعی ظلم غیر دموکراتیک می دانند . بنابراین سیاست های مالیاتی را به گونه ای طرح می کنند که در آن تشکیل خانواده ، به لحاظ اقتصادی زیان آور باشد . " از نظر گاردنر تندروهای ضد خانواده ، صاحب خانه ها را از اجاره دادن خانه به زوج های ازدواج کرده منع می کنند . علاوه بر این دولتهای غربی از طریق سیاستهای مالیاتی ، فشار مضاعفی را بر خانواده وارد می کنند . به عنوان نمونه در کانادا زوج های ازدواج کرده و دارای فرزند بطور معمول بیشتر از زوج های ازدواج نکرده ، مالیات می پردازند ، در حالیکه در این کشور بسیاری از گروه های سیاسی تندرو ، از یارانه های دولتی برای براندازی خانواده استفاده می کنند . گاردنر در کتاب خود به شیوه های دیگری که نظام سرمایه داری در جنگ علیه خانواده به کار بسته اشاره می کند . پیامد این جنگ فرهنگی ، گسترش فساد در جهان معاصر است . گاردنر به برخی دیگر از عوارض نبرد علیه خانواده مانند : افزایش طلاق ، افزایش خانواده های تک سرپرست ، زوال ارزشهای اخلاقی و گسترش بیماریهای ویرانگری چون ایدز ، افزایش سقط جنین و غیره اشاره می کند . به هر حال ، بحران فروپاشی خانواده ، عوارض و ناهنجاریهای اجتماعی فراوانی را در غرب به دنبال داشته است . به همین دلیل ، شمار بسیاری از اندیشمندانی که دغدغه تحکیم خانواده را دارند ؛ بر آن داشته تا به واکاوی علت ها و عوامل این پدیده پرداخته و دیدگاههای خود را در قالب کتاب و مقاله در اختیار جهانیان قرار دهند .
|